نمود مظلومنماییِ یهود؛ از هولوکاست تا حماسه «طوفان اقصی»
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۰۲۹۵
هولوکاست به دروغ بزرگترین حقیقت تاریخی جهت اشغال فلسطین شمرده شده تا جایی که در غرب میتوان خدای متعال را زیر سؤال برد و کاریکاتور انبیاء را کشید، اما نمیتوان آن را زیر سؤال برد. اکنون این مظلومنمایی صهیونیزم را در ماجرای عملیات حماس میبینیم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حجتالاسلام دکتر امیرمحسن عرفان کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی و نویسنده کتاب «رسانه و آموزه مهدویت» به بهانه حمله حماسهساز و دشمنشکن جنبش مقاومت اسلامی حماس به سرزمینهای اشغالی یادداشتی با موضوع «جریان صهیون و مواجهه با اندیشه موعود در اسلام» در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره امپریالیسم رسانهایِ جریان صهیون در مقابله با اسلام به ویژه مقابله با اندیشه موعود، باید این نکته را بگوییم که از حیث تاریخی، رسانه صرفاً بستری برای انتقال پیام نیست بلکه ابزاری در راستای مهندسی افکار، اندیشهها و ذهنها است؛ یعنی باید گفت بزرگترین ابزار قدرت در دستان جبهه باطل، همان جریان رسانه و فضای مجازی در جهت مدیریت اذهان است؛ لذا مقوله ارتباطات و رسانه، کانون درگیری تمدنی در روزگار پسامدرن است. از این رو معتقدیم اساساً تحریک اندیشمندان و بسترسازی برای بروز خلاقیتِ اندیشمندان، باید در راستای شناسایی جنبههای تحلیل نشده امور ارتباطی و رسانهای باشد و این امر به عنوان یکی از مهمترین بایستهها و الزامات مأموریتهای نخبگان جهان اسلام شناخته شود.
شگرد تبلیغاتی صهیونیستها از نگاه رهبر انقلاب در وارونه نمایی واقعیت فلسطین اما درباره تحلیل کنگشری تمدنیِ جریان صهیونیسم جهانی در مواجهه با اسلام و به طور خاص مواجهه با آموزه نجات در اسلام، 4 راهبرد کلان رسانهای مدنظر صهیونیسم جهانی است:1. تصویرسازی کاذب از میراث تمدنی اسلام:
الف) تصویرسازی کاذب از میراث تمدنی اسلام: در این زمینه، جریان صهیونیسم در پازل امپریالسیم تمدنی غرب، به دنبال انکار نقش اسلام در تمدنسازی است. در این راستا، آفرینشهای هنری و تمدنی در جهان اسلام به نژادها و قومیتها نسبت داده میشود؛ لذا آنها نمیگویند تمدن اسلام بلکه از مفهوم تمدن عرب و ایران استفاده میکنند. این یک ترفند رسانهای برای تصویرسازی کاذب از میراث تمدنی اسلام است.
ب) تقلیل آفرینشهای تمدنی اسلام به برخی از فرآوردههای ظاهری و مصنوعات تمدنی: طیبیعی است این ترفند، در تقابل رژیم صهیونیستی با مسلمانان فلسطین به کار میآید؛ از این جهت اساساً معتقدند جهان اسلام فاقد عقبه و تبار تمدنی است.
صهیونیستها با "معامله قرن" به دنبال بازیابی اُبهت پوشالی خودند/ "نیل تا فرات"، محدوده دروغین باورهای تلمود استافق تمدنی جبهه مقاومت فتح قدس تا رسیدن به ظهور منجی است
2. دومین راهبردشان، معناسازی جدید در گفتمان تمدنی در جهان اسلام:
به عبارت دیگر صهیونیسم در صدد است محاسبات جهان اسلام در عرصه تمدنسازی را دچار خدشه کند؛ لذا این جریان دنبال حمایت رسانهای از دگراندیشان و جریان سکولاریسم در جهان اسلام است. افق تمدنیِ جبهه مقاومت و افق تمدنی انقلاب اسلامی، تحقق تمدن نوین اسلامی است. در این تمدن فلسطین و فتح قدس، کلید برپایی حکومت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم است. اما جریان صهیونیسم با حمایت از دگراندیشان، در صدد تقویت گفتمان سازش در جهان اسلام است. آنها مدرنیته اسلامی را در جهان اسلام به جای تمدن نوین اسلامی تجویز میکنند. در گفتمان مدرنیته اسلامی، سازش با رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته میشود. بنابراین حمایت رسانهای از دگراندیشان در راستای تضعیف جبهه مقاومت در جهان اسلام است.
ارائه نسخه کاذب از موعود در هالیوود
3. سومین راهبرد رسانهای صهونیست، جنگ شناختی و مدیریت اذهان در عرصه نقش تمدنسازی اسلام و به طور خاص آموزه مهدویت است.
یکی از مهمترین اقدامات آنها، تمدنآرایی رسانهای آموزه نجات در جریان صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم یهودی است. با مروری بر رسانههای غربی، متوجه میشویم برنامه خاص و مدونی برای تحریف اندیشه موعودگرایی وجود دارد. با توجه به تأثیری که سینما در اقناع مخاطب دارد، بروز و ظهور این مدیریت شناختی در اذهان به وضوح دیده میشود. فیلمهایی مثل سفر به سرزمین موعود، کتاب اِلی، روی خط سبز، 2012، ارباب حلقهها، روز استقلال، ماتریکس، زندانی، نشانهها، پایان روزها و ... نشاندهنده سرمایهگذاری کلان جریان صهیونیسم جهانی در ارائه نسخه کاذب درباره موعود در دنیاست.
آنچه در اندیشه هالیوودی از پایان تاریخ به بشر معرفی میشود، استیلای غرب و باقی ماندن پیروان تمدن غرب در آخرالزمان است. دو گانهای که در این فیلمها به مخاطبان در قالب خیر و شر ارائه میشود، دو گانه خیرِ صهیونیسم و تفکر غربی و نیز شرِ جبهه مقاومت و تفکر اسلامی است. نجات و منجی که در این فیلم به مخاطب منتقل میشود، تمسک به تفکر غربی و آمریکایی است. دراین فیلمها، منجی شخصیتی انسانی، اما نه مقدس بلکه بعضاً خیالی، افسانهای و ماورای انسانی معرفی میشود.
سابقه مظلومنماییِ یهود در هولوکاست برای اشغال فسطین
نکته دیگری که در جنگ شناختی صهیونیست و مدیریت اذهان باید به آن توجه شود، قربانیسازی کاذب و مظلومنمایی رسانهای برای قوم یهود است. در این راستا هولوکاست به مثابه بزرگترین دروغ تاریخی و کانون انبوه تولیدات رسانهای در غرب قرار گرفته شده است؛ به تعبیر برخی اندیشمندان، دروغ بزرگ هولوکاست، بزرگترین بهانه برای جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین است؛ لذا در برخی از فیلمهای آخرالزمانی، راه نجات انسانها از مشکلات بزرگ جهانی، زندگی در شهر صهیون دانسته شده است. همچنان که فیلمهای سهگانه ماتریکس، صهیون یا زایان، تنها پناهگاه و هسته مقاومت انسانی در هزاره سوم خوانده میشود. دروغ بزرگ هلوکاست، بزرگترین بهانه جریان صهیونیسم در اشغال فلسطین، اسارت فلسطینیان و کشتار آنها است. هولوکاست در قالب جنگ شناختی و مدیریت اذهان صهیونیسم، به بزرگترین حقیقت تاریخی شمرده شده تا جایی که در غرب میتوان خدای متعال را زیر سؤال برد، میتوان کاریکاتور انبیای الهی را کشید، اما نمیتوان دروغ بزرگ هولوکاست را زیر سؤال برد.
افشای زودهنگام دروغ پردازی و مظلومنمایی صهیونیستهامصداق روشن و نزدیک مظلومنمایی کاذب صهیونیسم، مظلومنمایی رسانهای آنان در حمله اخیر حماس به شهرکنشینان صهیونیستی است. این مظلومنمایی بهانهای برای ارتکاب جرم بزرگ در غزه و نیز انحراف اذهان از جنایات در غزه است.
صهیونیستها خود را از مشتاقان ظهور مسیح معرفی میکنند
یکی دیگر از اقداماتی که در ذیل جنگ شناختی و مدیریت اذهان توسط صهیونیستها انجام میشود، تحمیل رسانهایِ الگویی خاص از نجات تمدنی است. به عبارتی، جریان صهیونیسم مسیحی و یهودی، با طرح موضوعات آخرالزمانی، خود را از مشتاقان ظهور منجی و بازگشت و رجعت مسیح قلمداد میکنند؛ اشغال عراق، در راستای زمینهسازی ظهور مسیح توجیه شده است. جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا کشور ایران، عراق و کره شمالی را محور شرارت نامیده است. خاستگاه کاربست اصطلاحِ «محور شرارت» که اصطلاحی آخرالزمانی است، به کتاب اشعیای نبی در عهد عتیق بر میگردد که یکی از مهمترین زمینهسازان ظهور مسیحا، مأموریت مبارزه با محور شرارت را بر عهده دارد. به عبارتی، اگر بوش ایران، عراق و کره را محور شرارت مینامد، این پیام را به مسیحیان منتقل میکند که این سه کشور دجال و یا ضد مسیح هستند تا ظهور مسیحا را به تأخیر اندازند.
ترسیم خط منجی در غرب از مسیر معارضه با تمدن ایرانی میگذرد
4. چهارمین راهبرد رسانهای جریان صهیونیسم و امپریالیسم تمدنیِ غرب علیه اسلام و اندیشه نجاتگرایانه مهدویت، عملیات روانی در رسانه علیه تمدن نوین اسلام و آموزه مهدویت است. در این راستا اقتدار زدایی از ایرانیان در ایرانِ پس از انقلاب، یکی از مهمترین مصادیق عملیات روانی است. به عبارتی، خط فرهنگیِ ترسیم منجی موعود در غرب باید مسیر خود را از طریق معارضه با تمدن ایرانی سامان دهد. به عبارتی، در عملیات روانی غرب و صهیونیسم علیه اسلام، منجی بودن انسان غربی در تقابل گفتمانی با تاریخ و تمدن ایران دیده میشود. فیلمهایی نظیر اسکندر، شبی با پادشاه، پادشاه ایران، کشتیگیر و 300 در این قالب میگنجند. برای نمونه در فیلم اسکندر تکرار حادثه تاریخی پایان جنگهای ایران با یونان با پیروزی اسکندر مقدونی به تصویر کشیده شده است. در دیالوگهای این فیلم ایرانیان بربر و به مثابه قومی بیتمدن تلقی میشوند. فیلم اسکندر و 300 نقش مهمی در عملیات روانی غرب علیه اسلام به ویژه انقلاب اسلامی بر عهده داشتند. القای پیام خودتحقیری رسانهای در جهان اسلام، تضعیف روحیه مسلمانان، برچسبزنی، اسطورهسازی کاذب، شایعهسازی، نمادسازی کاذب از ضد فرهنگها، از دیگر ترفندهای رسانهای جریان صهیونیسم در راستای عمیلات روانی علیه تمدن اسلامی و آموزهی نجاتگرایانه مهدویت است.
انتهایپیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: آخرالزمان صهیونیسم اخبار فلسطین جریان صهیونیسم یکی از مهم ترین زیر سؤال برد مدیریت اذهان جهان اسلام عملیات روانی جبهه مقاومت صهیونیست ها مظلوم نمایی تمدنی اسلام محور شرارت جنگ شناختی سازی کاذب بزرگ ترین ظهور مسیح دروغ بزرگ رسانه ای فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۰۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟
نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریانهای فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریانهای فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفولتر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریانها صحنه آینده جهان اسلام را میسنجد.
وی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط داردبطحایی گفت: باید به نکتهای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی میگفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل میشود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند؛ بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی برخورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام استوی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از ۲۲۶ سال قبل در ۱۲۱۳ قمری یا ۱۷۹۸ میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً ۶ موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه ۳۰۰ صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از ۲۲۶ سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه میشوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست میخورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه میشود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهدوی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد، افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص میکند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند،، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت:، اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
منبع: تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی